زندگینامه شهید آوینی

زندگینامه شهید آوینی:

شهید سید مرتضی آوینی در شهریور سال 1326 در شهر ری متولد شد تحصیلات ابتدایی و متوسطه‌ی خود را در شهرهای زنجان، کرمان و تهران به پایان رساند و سپس به عنوان دانش‌جوی معماری وارد دانشکده‌ی هنرهای زیبای دانشگاه تهران شد او از کودکی با هنر انس داشت؛ شعر می‌سرود داستان و مقاله می‌نوشت و نقاشی می‌کرد تحصیلات دانشگاهی‌اش را نیز در رشته‌ای به انجام رساند که به طبع هنری او سازگار بود ولی بعد از پیروزی انقلاب اسلامی معماری را کنار گذاشت و به اقتضای ضرورت‌های انقلاب به فیلم‌سازی پرداخت:

 "حقیر دارای فوق لیسانس معماری از دانشکده‌ی هنرهای زیبا هستم اما کاری را که اکنون انجام می‌دهم نباید به تحصیلاتم مربوط دانست حقیر هرچه آموخته‌ام از خارج دانشگاه است بنده با یقین کامل می‌گویم که تخصص حقیقی در سایه‌ی تعهد اسلامی به دست می‌آید و لاغیر قبل از انقلاب بنده فیلم نمی‌ساخته‌ام اگرچه با سینما آشنایی داشته‌ام. اشتغال اساسی حقیر قبل از انقلاب در ادبیات بوده است... با شروع انقلاب تمام نوشته‌های خویش را -  اعم از تراوشات فلسفی، داستان‌های کوتاه، اشعار و... -  در چند گونی ریختم و سوزاندم و تصمیم گرفتم که دیگر چیزی که "حدیث نفس" باشد ننویسم و دیگر از "خودم" سخنی به میان نیاورم... سعی کردم که "خودم" را از میان بردارم تا هرچه هست خدا باشد، و خدا را شکر بر این تصمیم وفادار مانده‌ام. البته آن چه که انسان می‌نویسد همیشه تراوشات درونی خود اوست همه‌ی هنرها این چنین هستند کسی هم که فیلم می‌سازد اثر تراوشات درونی خود اوست اما اگر انسان خود را در خدا فانی کند، آن‌گاه این خداست که در آثار او جلوه‌گر می‌شود حقیر این چنین ادعایی ندارم ولی سعیم بر این بوده است."

شهید آوینی فیلم‌سازی را در اوایل پیروزی انقلاب با ساختن چند مجموعه درباره‌ی غائله‌ی گنبد (مجموعه‌ی شش روز در ترکمن صحرا)، سیل خوزستان و ظلم خوانین (مجموعه‌ی مستند خان گزیده‌ها) آغاز کرد

"با شروع کار جهاد سازندگی در سال 58 به روستاها رفتیم که برای خدا بیل بزنیم بعدها ضرورت‌های موجود رفته‌رفته ما را به فیلم‌سازی کشاند... ما از ابتدا در گروه جهاد نیتمان این بود که نسبت به همه‌ی وقایعی که برای انقلاب اسلام و نظام پیش می‌آید عکس‌العمل نشان بدهیم مثلاً سیل خوزستان که واقع شد، همان گروهی که بعدها مجموعه‌ی حقیقت را ساختیم به خوزستان رفتیم و یک گزارش مفصل تهیه کردیم آن گزارش در واقع جزو اولین کارهایمان در گروه جهاد بود بعد، غائله ی خسرو و ناصر قشقایی پیش آمد و مابه فیروزآباد، آباده و مناطق درگیری رفتیم... وقتی فیروز‌آباد در محاصره بود، ما با مشکلات زیادی از خط محاصره گذشتیم و خودمان را به فیروزآباد رساندیم. در واقع اولین صحنه‌های جنگ را ما در آن‌جا، در جنگ با خوانین گرفتیم.

گروه جهاد اولین گروهی بود که بلافاصله بعد از شروع جنگ به جبهه رفت دو تن از اعضای گروه در همان روزهای او جنگ در قصر شیرین اسیر شدند و نفر سوم، در حالی که تیر به شانه‌اش خورده بود، از حلقه‌ی محاصره گریخت. گروه بار دیگر تشکل یافت و در روزهای محاصره‌ی خرمشهر برای تهیه‌ی فیلم وارد این شهر شد:

"وقتی به خرمشهر رسیدیم هنوز خونین‌شهر نشده بود شهر هنوز سرپا بود، اگرچه احساس نمی‌شد که این حالت زیاد پر دوام باشد، و زیاد هم دوام نیاورد ما به تهران بازگشتیم و شبانه‌روز پای میز موویلا کار کردیم تا اولین فیلم مستند جنگی درباره‌ی خرمشهر از تلویزیون پخش شد؛ فتح خون."

مجموعه‌ی یازده قسمتی "حقیقت" کار بعدی گروه محسوب می‌شد که یکی از هدف‌های آن ترسیم علل سقوط خرمشهر بود.

"یک هفته‌ای نگذشته بود که خرمشهر سقوط کرد و ما در جست‌و‌جوی "حقیقت" ماجرا به آبادان رفتیم که سخت در محاصره بود تولید مجموعه‌ی حقیقت این گونه آغاز شد."

کار گروه جهاد در جبهه‌ها ادامه یافت و با شروع عملیات والفجر هشت، شکل کاملاً منسجم و به هم پیوسته‌ای پیدا کرد آغاز تهیه‌ی مجموعه‌ی زیبا و ماندگار روایت فتح که بعد از این عملیات تا پایان جنگ به طور منظم از تلویزیون پخش شد به همان ایام باز می‌گردد. شهید آوینی درباره‌ی انگیزه‌ی گروه جهاد در ساختن این مجموعه که نزدیک به هفتاد برنامه است چنین می‌گوید:

"انگیزش درونی هنرمندانی که در واحد تلویزیونی جهاد سازندگی جمع آمده بودند آن‌ها را به جبهه‌های دفاع مقدس می‌کشاندند وظایف و تعهدات اداری.

اولین شهیدی که دادیم علی طالبی بود که در عملیات طریق القدس به شهادت رسید و آخرین‌شان مهدی فلاحت‌پور است که همین امسال "1371" در لبنان شهید شد... و خوب، دیگر چیزی برای گفتن نمانده است، جز آن که ما خسته نشده‌ایم و اگر باز جنگی پیش بیاید که پای انقلاب اسلامی در میان باشد، ما حاضریم. می‌دانید! زنده‌ترین روزهای زندگی یک "مرد" آن روزهایی است که در مبارزه می‌گذراند و زندگی در تقابل با مرگ است که خودش را نشان می‌دهد.”

اواخر سال 1370 "موسسه‌ی فرهنگی روایت فتح" به فرمان مقام معظم رهبری تاسیس شد تا به کار فیلم‌سازی مستند و سینمایی درباره‌ی دفاع مقدس بپردازد و تهیه‌ی مجموعه‌ی روایت فتح را که بعد از پذیرش قطع‌نامه رها شده بود ادامه دهد. شهید آوینی و گروه فیلم‌برداران روایت فتح سفر به مناطق جنگی را از سر گرفتند و طی مدتی کم‌تر از یک سال کار تهیه‌ی شش برنامه از مجموعه‌ی ده قسمتی "شهری در آسمان" را به پایان رساندند ومقدمات تهیه‌ی مجموعه‌های دیگری را درباره‌ی آبادان، سوسنگرد، هویزه و فکه تدارک دیدند. شهری در آسمان که به واقعه‌ی محاصره، سقوط و باز پس‌گیری خرمشهر می‌پرداخت در ماه‌های آخر حیات زمینی شهید آوینی از تلویزیون پخش شد، اما برنامه‌ی وی برای تکمیل این مجموعه و ساختن مجموعه های دیگر با شهادتش در روز جمعه بیسم فروردین 1372 در قتلگاه فکه ناتمام ماند.

شهید آوینی فعالیت‌های مطبوعاتی خود را در اواخر سال 1362، هم زمان با مشارکت در جبهه‌ها و تهیه‌ی فیلم‌های مستند درباره‌ی جنگ، با نگارش مقالاتی در ماهنامه‌ی "اعتصام" ارگان انجمن اسلامی آغاز کرد این مقالات طیف وسیعی از موضوعات سیاسی، حکمی، اعتقادی و عبادی را در بر می‌گرفت او طی یک مجموعه مقاله درباره‌ی "مبانی حاکمیت سیاسی در اسلام" آرا و اندیشه‌های رایج در مود دموکراسی، رای اکثریت، آزادی عقیده و برابری و مساوات را در نسبت با تفکر سیاسی ماخوذ از وحی و نهج‌البلاغه و آرای سیاسی حضرت امام(ره) مورد تجزیه و تحلیل و نقد قرار داد. مقالاتی نیز در تبیین حکومت اسلامی و ولایت فقیه در ربط و نسبت با حکومت الهی حضرت رسول(ص) در مدینه و خلافت امیرمؤمنان(ع) نوشت و اتصال انقلاب اسلامی را با نهضت انبیا علیهم‌السلم و جایگاه آن با جنگ‌های صدر اسلام و قیام عاشوا و وجوه تمایز آن از جنگ‌هایی که به خصوص در قرون اخیر واقع شده‌اند و نیز برکات ظاهری و غیبی جنگ و ویژگی رزم‌آوران و بسیجیان، در زمره‌ی مطالبی بود که در "اعتصام" منتشر شد. در مضامین اعتقادی و عبادی نیز تحقیق و تفکر می‌کرد و حاصل کار خویش را به صورت مقالاتی چون "اشک، چشمه‌ی تکامل". "تحقیقی در معنی صلوات" و "حج، تمثیل سلوک جمعی بشر" به چاپ می‌سپرد. در کنار نگارش این قبیل مقالات، مجموعه مقالاتی نیز با عنوان کلی "تحقیقی مکتبی در باب توسعه و مبانی تمدن غرب" برای ماهنامه‌ی "جهاد"، ارگان جهاد سازندگی، نوشت "بهشت زمینی"، "میمون برهنه!"، "تمدن اسراف و تبذیر"، "دیکتاتوری اقتصاد"، "از دیکتاتوری پول تا اقتصاد صلواتی"، "نظام آموزش و آرمان توسعه یافتگی"، "ترقی یا تکامل؟" و... از جمله مقالات آن مجموعه است. این مقالات بعد از شهادت او با عنوان "توسه و مبانی تمدن غرب" به چاپ رسید این دوره از کار نویسندگی شهید تا سال 1365 ادامه یافت. مقارن با همین سال‌ها شهید آوینی علاوه برکارگردانی و مونتاژ مجموعه‌ی "روایت فتح" نگارش متن آن را بر عهده داشت که بعدها قالب کتابی گرفت با عنوان "گنجینه‌ی آسمانی". او در ماه محرم سال 1366 نگارش کتاب "فتح خون" (روایت محرم" را آغاز کرد و نه فصل از فصول ده‌گانه‌ی آن را نوشت. اما در حالی که کار تحقیق در مورد وقایع روز عاشورا و شهادت بنی‌هاشم را انجام داده و نگارش فصل آخر را آغاز کرده بود به دلایلی کار را ناتمام گذاشت.

او در سال 1367 یک ترم در مجتمع دانشگاهی هنر تدریس کرد، ولی چون مفاد مورد نظرش برای تدریس با طرح دانشگاه هم‌خوانی نداشت، از ادامه‌ی تدریس صرف‌نظر کرد. مجموعه‌ی مباحثی که برای تدریس فراهم شده بود، با بسط و شرح و تفسیر بیش‌تر در مقاله‌ای بلند  به نام "تاملاتی در ماهیت سینما" که در فصلنامه‌ی "فارابی" به چاپ رسید و بعد در مقالاتی با عناوین "جذابی در سینما"، "آینه‌ی جادو"، "قاب تصویر و زبان سینما"و... که از فروردین سال 1368 در ماهنامه‌ی هنری "سوره" منتشر شد، تفصیل پیدا کرد. مجموعه‌ی این مقالات در کتاب "آینه‌ی جادو" که جلد اول از مجموعه‌ی مقالات و نقدهای سینمایی اوست. جمع‌آوری و به چاپ سپرده شد.

سال‌های 1368 تا 1372 دوران اوج فعالیت مطبوعاتی شهید آوینی است. آثار او در طی این دوره نیز موضوعات بسیار متنوعی را شامل می‌شود. هرچند آشنایی با سینما در طول مدتی بیش از ده سال مستندسازی و تجارب او در زمینه‌ی کارگردانی مستند و به خصوص مونتاژ باعث شد که قبل از هرچیز به سینما بپردازد. ولی این مسئله موجب بی‌اعتنایی او نسبت به سایر هنرها نشد. او در کنار تالیف مقالات تئوریک درباره  ماهیت سینما و نقد سینمای ایران و جهان، مقالات متعددی در مورد حقیقت هنر، هنر و عرفان، هنر جدید اعم از رمان، نقاشی، گرافیک و تئاتر، هنر دینی و سنتی، هنر انقلاب و... تالیف کرد که در ماهنامه‌ی "سوره" به چاپ رسید. طی همین دوران در خصوص مبانی سیاسی. اعتقادی نظام اسلامی و ولایت فقیه، فرهنگ انقلاب در مواجهه با فرهنگ واحد جهانی و تهاجم فرهنگی غرب، غرب‌زدگی و روشن‌فکری، تجدد و تحجر و موضوعات دیگر تفکر و تحقیق کرد و مقالاتی منتشر نمود.

مجموعه‌ی آثار شهید آوینی در این دوره هم از حیث کمیت، هم از جهت تنوع موضوعات و هم از نظر عمق معنا و اصالت تفکر و شیوایی بیان اعجاب‌آور است. در حالی که سرچشمه‌ی اصلی تفکر او به قرآن، نهج‌البلاغه، کلمات معصومین علیهم‌السلام و آثار و گفتار حضرت امام(ره) باز می‌گشت. با تفکر فلسفی غرب و آرا، و نظریات متفکران غربی نیز آشنایی داشت و با یقینی برآمده از نور حکمت، آن‌ها را نقد و بررسی می‌کرد. او شناخت مبانی فلسفی و سیر تاریخی فرهنگ و تمدن جدید را از لوازم مقابله با تهاجم فرهنگی می‌دانست چرا که این شناخت زمینه‌ی خروج از عالم غربی و غرب زده‌ی کنونی را فراهم می‌کند و به بسط و گسترش فرهنگ و تفکر الهی مدد می‌رساند. او بر این باور بود که با وقوع انقلاب اسلامی و ظهور انسان کاملی چون امام خمینی(ره) بشر وارد عهد تاریخی جدیدی شده است که آن را "عصر توبه‌ی بشریت" می‌نامید. عصری که به انقلاب جهانی امام عصر(عج) و ظهور "دولت پایدار حق" منتهی خواهد شد.

در باره ایران

هفته کاری از شنبه تا چهارشنبه یا پنج‌شنبه، ساعت اداری از ساعت 8 صبح تا 4 بعدازظهر می‌باشد. ساعات خرید بر اساس نوع فصل‌ها متغیر می‌باشد و از شهری به شهر دیگر نیز تغییر می‌کند . اما معمولاً‌ مغازه‌ها از 8 صبح تا 12 بعدازظهر و ازبعد از ظهر2 تا 8 عصر باز می‌باشند. جمعه در سراسر ایران تعطیل رسمی است
 
زبان ملی و رسمی ایران زبان فارسی است. آموزش در سراسر ایران به زبان فارسی صورت می گیرد. در مناطق و میان قوم های گوناگون ایران زبان ها و گویش های بسیاری وجود دارد. آذربایجانی ها، ترکمن ها و قشقایی ها و مردم بعضی از شهرهای دیگر ایران به ترکی سخن می گویند. زبان مردم کردستان و قسمتی از خراسان و آذربایجان غربی کردی است. مردم جنوب دریای خزر به گیلکی و استرآبادی (مازندرانی) گفت وگو می کنند. مردم بلوچستان به بلوچی سخن می گویند در حالی که مردم سیستان با گویش زابلی سخن میگویند و زبان عشایر عرب خوزستان، عربی است
 
دین رسمی ایران اسلام و مذهب رسمی آن مذهب شیعه اثنی عشری (دوازده امامی) است. بیش از 98 درصد مردم ایران مسلمان و 91 درصد مسلمانان شیعه و بقیه پیرو یکی از مذهب های حنفی، شافعی، مالکی، حنبلی و زیدی هستند. اقلیت های مذهبی که در ایران به رسمیت شناخته شده اند عبارتند از : مسیحی، کلیمی (یهودی) و زردشتی ارمنی و آشوری
 
جمهوری اسلامی ایران در جنوب غربی آسیا. از شمال به ارمنستان، جمهوری آذربایجان، دریای خزر و ترکمنستان، از مشرق به ترکمنستان، افغانستان و پاکستان، از جنوب به دریای عمان و خلیج فارس و از مغرب به عراق و ترکیه محدود است.
مساحت ایران در حدود یک میلیون و 648 هزار کیلومتر مربع، طول مرزهای خشکی آن در حدود 6 هزار کیلومتر و طول مرزهای آبی آن 2 هزار و 700 کیلومتر است. نام ایران از واژه پهلوی (اران) به معنای جایگاه آریایی ها گرفته شده است.
فلاتی مرکزی ایران، در ارتفاع 1،220 متر ( 4،003 فوت) قرار گرفته و توسط رشته کوههایی احاطه گشته است. رشته کوه ا لبرز موازی ساحل جنوبی دریای خزر کشیده شده است. قله دماوند بلندترین قله این رشته کوه به ارتفاع 5771متر(18.934 فوت) ، بلندترین نقطه ایران می‌باشد .
رشته کوههای زاگرس از جنوب شرق تا مناطق حاشیه‌ای خلیج فارس و در طول مرزهای غربی ایران کشیده شده است. کوههای کم ارتفاع تر در شرق فلات مرکزی می‌باشند.
به غیر از ارتفاعات حاصلخیز مناطق شمال آذربایجان، دیگر ارتفاعات این مناطق ،دارای خاکی غیر حاصلخیزو ساییده میباشد.
باریکه ساحلی دریای خزر با خاکی حاصلخیز  پوشیده شده که مشابه جلگه خوزستان در غرب ایران است.
دو صحرای بزرگ در بخش وسیعی از مرکز ایران گسترده شده‌اند : دشت لوت که با شن و صخره پوشیده شده است و دشت کویر که نمک آنرا فرا گرفته است. عملاً هر دوی آنها خشک و بایر می‌باشند. در بهار و زمستان جویبارهایی وارد دشت کویر می‌شوند و دریاچه‌ها و باتلاقهای کوچکی ایجاد می‌کنند . در تابستان و پائیز، هر دو صحرا کاملاً بی‌حاصل و خشک هستند . مساحت ایران یک میلیون و ششصد و چهل و هشت هزار (1648000)کیلومتر مربع می‌باشد .
 
 راه های ایران را می توان به دسته زمینی، آبی و هوایی تقسیم کرد. این راه ها قسمت های مختلف داخلی را به یکدیگر و به خارج از ایران پیوند می دهند.
راه های زمینی ایران شامل راه های آسفالت، شوسه (زیرسازی شده بدون آسفالت)، خاکی و راه آهن است. کل راه های زمینی ایران حدود 90 هزار کیلومتر است. شبکه راه آهن ایران نیز از شمال به جنوب و از غرب به شرق کشیده شده است. با کامل شدن راه آهن بافق – بندرعباس و مشهد – سرخس طول این شبکه اکنون به بیش از 6 هزار کیلومتر رسیده است.
راه های آبی کشور شامل ؛ مسیرهای کشتیرانی در دریای خزر، خلیج فارس، دریای عمان، دریاچه ارومیه و قسمت کوتاهی از رود کارون (از خرمشهر تا اهواز) و اروند رود می شوند.
امروزه بندرگاه های جزیره کیش و قشم و بندر چاه بهار به بندرهای آزاد تجاری تبدیل شده اند.
 
جمعیت : 63،862،000 نفر ( پایان سال 2000 میلادی )
 ساختار سنی
14-0   سال: 35 درصد، 22،351،700 نفر ( 51 درصد پسر، 49 درصد دختر )
64-15 سال: 62 درصد، 39،594،440 نفر ( 5/50 درصد پسر، 5/49 درصد دختر )
65 سال به بالا: 3 درصد، 1،915،860 نفر  ( 5/50 درصد مرد ، 5/49 درصد زن )

نرخ رشد جمعیت: 66/1 درصد ( تا پایان سال 2000 میلادی )
نرخ تولد: 71/20 تولد /1000 نفر جمعیت 
نرخ فوت: 39/5 فوت /1000 نفر جمعیت   (1999est) 


تولد : 1 دختر /  1/5 پسر
زیر 15 سال :  1دختر /  1/5 پسر
64-15 سال :  1 زن /  1/1 مرد
65 سال به بالا : 1 زن /  1/3 مرد
نرخ فوت نوزادان : 1000 تولد زنده /  29/73 فوت

کل جمعیت : 76/69 سال
مرد: 43/68 سال
زن: 16/71 سال (1999est) ****

45/2 نوزاد /مادر  
گروههای قومی
51% فارس ، 24% آذری ، 8% مازندرانی و گیلکی ، 7% کرد ، 3% عرب ، 2% لر ، 2% بلوچ ، 2% ترکمن ، 1% دیگر گروهها
 
ایران به سبب گوناگونی آب و هوا، وسعت خاک، وجود جنگل ها و مراتع کوهستانی، دریای خزر در شمال و خلیج فارس و دریای عمان در جنوب و منابع معدنی فراوان، زمینه های زیادی برای پیشرفت و توسعه دارد.
از نظر آب و هوایی، ایران به سه منطقه تقسیم شده است: نواحی ساحلی بسیار گرم خلیج فارس و دریای عمان ، ارتفاعات خشک و  معتدل مرکزی و کوههای بسیار سرد البرز. متوسط بارش سالانه 305 میلیمتر (12 اینچ ) می‌باشد. مناطق کویری سالانه فقط 125 میلیمتر ( 5 اینچ ) و نواحی دریای خزر 1،270 میلیمتر (50 اینچ ) بارش دارند.
با توجه به تنوع آب و هوایی در ایران  کشاورزی از دیر باز یکی از قدیمی ترین منابع درامد  مردم ایران است. نزدیک به یک سوم جمعیت شاغل این سرزمین به کشاورزی، دامپروری، ماهی گیری، پرورش طیور و زنبور عسل مشغول هستند.

تاریخچه نوروز

تاریخچه نوروز

تقویم، ماهها و سالها را نگاهداری می کند. هیچ اطلاعی از تقویم‏ها و روش محاسبه تاریخ توسط مردم قبل از دورة هخامنشیان دردست نیست. با این حال، بعد از هخامنشیان دو نوع تقویم ساخته شده است.

اولین تقویم در کتیبه‎های پرسپولیس یافت شد. این تقویم شامل ۱۲ ماه و تقویمی شمسی بود که احتمالا از پائیز آغاز می‏شده و شامل سالهای کبیسه نیز بود.

دومین تقویم، تقویم اوستا بود که مبدأ تقویم کنونی ایرانیان است.

در ایران باستان، از ماههای قمری به روشی متفاوت استفاده می‏شد. هفته که از مهمترین قسمتهای تقویم سامی بود، وجود نداشت. در عوض، ماه به ۳۰ روز تقسیم می‏شد، و هر ماه نام مشخص داشت.

در تقویم اوستا سال ۳۶۵ روز بوده و دوازده ماه ۳۰ روزه را تشکیل می‏داد. پنج روز باقیمانده نیز “پنجه” نامیده می‏شد.

در ایران باستان، زمان تاجگذاری پادشاهی، به عنوان آغاز تقویم به حساب می‏آمد، و سالها، بعد از پادشاهان نامگذاری می‏شدند. برای مثال، می‏گفتند: “پنجمین ماه از هفتمین سال حکومت ادشیر”. با آغاز دوره اشکانیان در سال ۲۴۷ قبل از میلاد مسیح، مبدأ تقویم تغییر کرد. با شروع سلسلة ساسانیان، مجددا تقویم به آنچه که در دورة هخامنشیان استفاده می‏شد تغییر کرد. در دورة یزدگرد، آخرین پادشاه ساسانیان سال 631 میلادی، به عنوان شروع جدید تقویم ایرانیان انتخاب شد.از آنجایی که هیچ پادشاهی بعد از او به سلطنت نرسید، آن تقویم با نام تقویم یزدگردی مورد استفاده قرار می‏گرفت.

طبق عقاید زرتشت، ماه فروردین ( اولین ماه تقویم شمسی ایرانیان) به فراوشی(سرزندگی) اشاره دارد که دنیای مادی را در آخرین روزهای سال دچار تحول می کند. بنابراین، زرتشتیان، ده-روز را برای اینکه روح نیاکان خود را شاد کنند، گرامی می‎دارند. ممکن است این سنت که، بعضی‏ها قبل از نوروز به گورستانها می‏روند، ریشه در این باور داشته باشد. دیگران قصه‏های دیگری در مورد مبدأ نوروز نقل کرده‏اند. یک روایت این است که در این روز کیاخسرو، پسر پرویز بردینا، به تخت سلطنت نشست و ایرانشهر را به اوج شکوفایی خود رساند.

روایت دیگر این است که در این روز خاص (اول فروردین)، جمشید، پادشاه پیشدادی، بر روی تخت طلایی نشسته بود در حالی‏که مردم او را روی شانه‏های خود حمل می‏کردند.آنها پرتوهای خورشید را بر روی پادشاه دیدند و آن روز را جشن گرفتند.

روایتی دیگر به سلیمان بر‏می‏گردد که حلقة خود را گم کرد و در نتیجه حکومت خود را از دست داد. بعد از اینکه چهل روز به دنبال آن گشت، حلقه خود را یافت و دوباره به حکومت رسید. از این رو، مردم در آن روز فریاد برآوردند که، “نوروز(روز نو) آمده است”.

در زمانهای قدیم، جشن نوروز در اولین روز فروردین (۲۱ ژانویه) شروع می‏شد، ولی مشخص نیست که چند روز طول می‏کشیده‏است. در بعضی از دربارهای سلطنتی جشن‏ها یک ماه ادامه داشت. مطابق برخی از اسناد، جشن عمومی نوروز تا پنجمین روز فروردین برپا می‏شد، و جشن خاص نوروز تا آخر ماه ادامه داشت. شاید بتوان گفت، در طی پنج روز اول فروردین جشن نوروز جنبة ملی و عمومی بود، در حالیکه طی باقیماندة ماه، هنگامی‏که پادشاهان مردم عادی را به دربار سلطنتی می‏پذیرفتند جنبة خصوصی و سلطنتی داشت.

جشن نوروز از رسوم باستانی و ملی ایرانیان می باشد. جزئیات چگونگی این جشن تا قبل از دوره هخامنشیان بر ما پوشیده است. در اوستا نیز هیچ اشاره ای به این جشن نشده است. همچنین از دید مذهب و باورهای دینی ایرانیان باستان در ارتباط با این جشن اطلاعاتی در دست نیست. اگرچه مطالبی کلی در تعداد اندکی از کتابهای نوشته شده در عصر ساسانیان درباره جشن نوروز وجود دارد.

با استناد بر نوشته های بابلیها، شاهان هخامنشی در طول جشن نوروز در ایوان کاخ خود نشسته و نمایندگانی را از استانهای مختلف که هدایایی نفیس همراه خود برای شاهان آورده بودند می پذیرفتند. گفته شده که داریوش کبیر، یکی از شاهان هخامنشی (421-486 قبل از میلاد)، در ابتدای هر سال از پرستشگاه بأل مردوک، که از خدایان بزرگ بابلیان بود دیدن می کرد. 

همچنین پارتیان و ساسانیان همه ساله نوروز را را با برپایی مراسم و تشریفات خاصی جشن می گرفتند. صبح نوروز شاه لباس مخصوص خود را پوشیده و به تنهایی وارد کاخ می شد. سپس کسی که به خوش قدمی شناخته شده بود وارد می شد. و بعد والامقام ترین موبد در حالی که همراه خود فنجان، حلقه و سکه هایی همه از جنس طلا، شمشیر، تیر و کمان، قلم، مرکب و گل داشت در حین زمزمه دعا وارد کاخ می شد.

بعد از موبد بزرگ ماموران حکومت در صفی منظم وارد کاخ شده و هدایای خود را تقدیم شاه می کردند. شاه هدایای نفیس را به خزانه فرستاده و باقی هدایا را میان حاضران پخش می کرد. 25 روز مانده به نوروز، دوازده ستون با آجرهای گلی در محوطه کاخ برپا شده، و دوازده نوع دانه گیاه مختلف بر بالای هریک از آنها کاشته می شد. در روز ششم نوروز، گیاهان تازه روییده شده بر بالای ستونها را برداشته و آنها را کف کاخ می پاشیدند و تا روز ۱۶ فروردین که به آن روز مهر می گفتند، آنها را برنمی داشتند. 

روشن کردن آتش هنگام عصر یکی دیگر از رسومی بود که بین مردم در نوروز عمومیت داشت. ریشه مراسم روشن کردن آتش توسط ایرانیان در آخرین چهارشنبه سال نیز به همین عمل ایرانیان باستان بازمی گردد. ایرانیان باستان به آتش احترام می گذاشتند. آن زمان عقیده بر این بود که آتش موجب تصفیه هوا می شود.

در اولین صبح نوروز، مردم روی یکدیگر آب می پاشیدند. بعد از گرویدن به اسلام نیز این رسم حفظ شده است با این تفاوت که به جای آب از گلاب استفاده می شود. از دیگر رسوم نوروز، حمام رفتن و هدیه کردن شکر به یکدیگر در روز ششم فروردین بود. و یکی از باشکوه ترین سنتها نیز سبز کردن دانه گیاه در یک ظرف است که به آن "سبزه" گویند.