تاریخچه نوروز
تقویم، ماهها و سالها را نگاهداری می کند. هیچ اطلاعی از تقویمها و روش محاسبه تاریخ توسط مردم قبل از دورة هخامنشیان دردست نیست. با این حال، بعد از هخامنشیان دو نوع تقویم ساخته شده است.
اولین تقویم در کتیبههای پرسپولیس یافت شد. این تقویم شامل ۱۲ ماه و تقویمی شمسی بود که احتمالا از پائیز آغاز میشده و شامل سالهای کبیسه نیز بود.
دومین تقویم، تقویم اوستا بود که مبدأ تقویم کنونی ایرانیان است.
در ایران باستان، از ماههای قمری به روشی متفاوت استفاده میشد. هفته که از مهمترین قسمتهای تقویم سامی بود، وجود نداشت. در عوض، ماه به ۳۰ روز تقسیم میشد، و هر ماه نام مشخص داشت.
در تقویم اوستا سال ۳۶۵ روز بوده و دوازده ماه ۳۰ روزه را تشکیل میداد. پنج روز باقیمانده نیز “پنجه” نامیده میشد.
در ایران باستان، زمان تاجگذاری پادشاهی، به عنوان آغاز تقویم به حساب میآمد، و سالها، بعد از پادشاهان نامگذاری میشدند. برای مثال، میگفتند: “پنجمین ماه از هفتمین سال حکومت ادشیر”. با آغاز دوره اشکانیان در سال ۲۴۷ قبل از میلاد مسیح، مبدأ تقویم تغییر کرد. با شروع سلسلة ساسانیان، مجددا تقویم به آنچه که در دورة هخامنشیان استفاده میشد تغییر کرد. در دورة یزدگرد، آخرین پادشاه ساسانیان سال 631 میلادی، به عنوان شروع جدید تقویم ایرانیان انتخاب شد.از آنجایی که هیچ پادشاهی بعد از او به سلطنت نرسید، آن تقویم با نام تقویم یزدگردی مورد استفاده قرار میگرفت.
طبق عقاید زرتشت، ماه فروردین ( اولین ماه تقویم شمسی ایرانیان) به فراوشی(سرزندگی) اشاره دارد که دنیای مادی را در آخرین روزهای سال دچار تحول می کند. بنابراین، زرتشتیان، ده-روز را برای اینکه روح نیاکان خود را شاد کنند، گرامی میدارند. ممکن است این سنت که، بعضیها قبل از نوروز به گورستانها میروند، ریشه در این باور داشته باشد. دیگران قصههای دیگری در مورد مبدأ نوروز نقل کردهاند. یک روایت این است که در این روز کیاخسرو، پسر پرویز بردینا، به تخت سلطنت نشست و ایرانشهر را به اوج شکوفایی خود رساند.
روایت دیگر این است که در این روز خاص (اول فروردین)، جمشید، پادشاه پیشدادی، بر روی تخت طلایی نشسته بود در حالیکه مردم او را روی شانههای خود حمل میکردند.آنها پرتوهای خورشید را بر روی پادشاه دیدند و آن روز را جشن گرفتند.
روایتی دیگر به سلیمان برمیگردد که حلقة خود را گم کرد و در نتیجه حکومت خود را از دست داد. بعد از اینکه چهل روز به دنبال آن گشت، حلقه خود را یافت و دوباره به حکومت رسید. از این رو، مردم در آن روز فریاد برآوردند که، “نوروز(روز نو) آمده است”.
در زمانهای قدیم، جشن نوروز در اولین روز فروردین (۲۱ ژانویه) شروع میشد، ولی مشخص نیست که چند روز طول میکشیدهاست. در بعضی از دربارهای سلطنتی جشنها یک ماه ادامه داشت. مطابق برخی از اسناد، جشن عمومی نوروز تا پنجمین روز فروردین برپا میشد، و جشن خاص نوروز تا آخر ماه ادامه داشت. شاید بتوان گفت، در طی پنج روز اول فروردین جشن نوروز جنبة ملی و عمومی بود، در حالیکه طی باقیماندة ماه، هنگامیکه پادشاهان مردم عادی را به دربار سلطنتی میپذیرفتند جنبة خصوصی و سلطنتی داشت.
جشن نوروز از رسوم باستانی و ملی ایرانیان می باشد. جزئیات چگونگی این جشن تا قبل از دوره هخامنشیان بر ما پوشیده است. در اوستا نیز هیچ اشاره ای به این جشن نشده است. همچنین از دید مذهب و باورهای دینی ایرانیان باستان در ارتباط با این جشن اطلاعاتی در دست نیست. اگرچه مطالبی کلی در تعداد اندکی از کتابهای نوشته شده در عصر ساسانیان درباره جشن نوروز وجود دارد.
با استناد بر نوشته های بابلیها، شاهان هخامنشی در طول جشن نوروز در ایوان کاخ خود نشسته و نمایندگانی را از استانهای مختلف که هدایایی نفیس همراه خود برای شاهان آورده بودند می پذیرفتند. گفته شده که داریوش کبیر، یکی از شاهان هخامنشی (421-486 قبل از میلاد)، در ابتدای هر سال از پرستشگاه بأل مردوک، که از خدایان بزرگ بابلیان بود دیدن می کرد.
همچنین پارتیان و ساسانیان همه ساله نوروز را را با برپایی مراسم و تشریفات خاصی جشن می گرفتند. صبح نوروز شاه لباس مخصوص خود را پوشیده و به تنهایی وارد کاخ می شد. سپس کسی که به خوش قدمی شناخته شده بود وارد می شد. و بعد والامقام ترین موبد در حالی که همراه خود فنجان، حلقه و سکه هایی همه از جنس طلا، شمشیر، تیر و کمان، قلم، مرکب و گل داشت در حین زمزمه دعا وارد کاخ می شد.
بعد از موبد بزرگ ماموران حکومت در صفی منظم وارد کاخ شده و هدایای خود را تقدیم شاه می کردند. شاه هدایای نفیس را به خزانه فرستاده و باقی هدایا را میان حاضران پخش می کرد. 25 روز مانده به نوروز، دوازده ستون با آجرهای گلی در محوطه کاخ برپا شده، و دوازده نوع دانه گیاه مختلف بر بالای هریک از آنها کاشته می شد. در روز ششم نوروز، گیاهان تازه روییده شده بر بالای ستونها را برداشته و آنها را کف کاخ می پاشیدند و تا روز ۱۶ فروردین که به آن روز مهر می گفتند، آنها را برنمی داشتند.
روشن کردن آتش هنگام عصر یکی دیگر از رسومی بود که بین مردم در نوروز عمومیت داشت. ریشه مراسم روشن کردن آتش توسط ایرانیان در آخرین چهارشنبه سال نیز به همین عمل ایرانیان باستان بازمی گردد. ایرانیان باستان به آتش احترام می گذاشتند. آن زمان عقیده بر این بود که آتش موجب تصفیه هوا می شود.
در اولین صبح نوروز، مردم روی یکدیگر آب می پاشیدند. بعد از گرویدن به اسلام نیز این رسم حفظ شده است با این تفاوت که به جای آب از گلاب استفاده می شود. از دیگر رسوم نوروز، حمام رفتن و هدیه کردن شکر به یکدیگر در روز ششم فروردین بود. و یکی از باشکوه ترین سنتها نیز سبز کردن دانه گیاه در یک ظرف است که به آن "سبزه" گویند.
مرسی بابت اطلاعاتی مه در مورد نوروز دادی خیلی جالب بود دمت گرم فدات بای عزیز